فيزيولوژي پويا
توليد ملي حمايت از كار وسرمايه ايراني  
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فيزيولوژي پويا و آدرس ali-r.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





:

                  

 

مدیریت سلامت دستگاه گوارش از طریق تغذیه

 

1-برای مطالعه سلامت دستگاه گوارش، داشتن رویکردی جامع و چند جانبه،  از نقطه نظر ایمونولوژی، میکروبیولوژی و تامین مواد مغذی ضروری است.

 

2- عدم تعادل میکروبی در دستگاه گوارش، اغلب بر سلامت دستگاه گوارش اثر می گذارد، خارج کردن آنتی بیوتیک ها از جیره باعث بدتر شدن تعادل میکروبی دستگاه گوارش می شود.

 

3- هر گونه آسیب که توسط پاتوژن ها به دستگاه گوارش وارد شود سلامت دستگاه گوارش را کاهش داده و به نوبه خود باعث کاهش بهره وری یا راندمان استفاده از مواد غذایی می شود. شکل تحت بالینی عفونت دستگاه گوارش بدون نشانه های بالینی اغلب باعث ضررهای مالی ویران کننده ای نسبت به عفونت های حاد و کوتاه مدت می شود. انتریت نکروتیک در طیور چنین نمونه ای است.

 

4- هنگام فرموله کردن جیره و مدیریت تغذیه باید فاکتورهای جیره که سیستم ایمنی و میکروفلورهای دستگاه گوارش را می تواند تغییر دهد باید در نظر گرفته شود.

 

مقدمه

 

فرموله کردن جیره ها برای اثراتی که روی سلامت دستگاه گوارش دارد به سرعت در صنعت حیوانات تک معده ای در حال تبدیل شدن به یک واقعیت عملی است، زیرا نگهداری یا افزایش سلامت دستگاه گوارش برای رفاه و افزایش راندمان حیوانات، مخصوصا در زمانی که استفاده از آنتی بیوتیک در جیره ها مجاز نمی باشد، ضروری است. تحقیقات بر روی سلامت دستگاه گوارش از برنامه های اصلی سلامت انسان که به تغذیه مربوط می شود مانند پروبیوتیک ها و پری بیوتیک ها که استفاده از آن به بهبود شرایط بیماری التهاب روده ( گارنر و همکاران 2002، داماسکوس و کولیوس 2008) و سندرم روده تحریک پذیر ( فوکس و گیبسون 2002) کمک می‌کند.

 

 

 

امروز، سلامت دستگاه گوارش موضوعی مهم برای تحقیق، نه تنها در انسان بلکه در حیوانات نیز است. در حال حاضر به طور کلی نشان داده شده است که نگهداری یا ارتقا سلامت دستگاه گوارش با تغییر میکروفلور دستگاه گوارش از طریق پروبیوتیک ها یا پری بیوتیک ها ، با توجه به زیست 640 گونه باکتری مختلف در دستگاه گوارش و مصرف20 درصد از انرژی بدن در دستگاه گوارش تعجب آور نیست، همچنین بزرگترین ارگان ایمنی در بدن است ( کراهن بوهل و نیوترا 1992). بنابراین هر چیزی که بر سلامت دستگاه گوارش تاثیر می گذارد، بدون شک این موضوع در سلامتی حیوان  و در نتیجه جذب مواد غذایی و نیازهای آن موثر است. در نتیجه سلامت دستگاه گوارش بسیار پیچیده و  شامل ساختارهای یکپارچه کوچک و بزرگ از دستگاه گوارش، تعادل میکروفلور و وضعیت سیستم ایمنی بدن است. بیشتر پیچیدگی ناشی از اثر متقابل آنها، تغییرات منجر به بیان ژن و احتمالا تنظیم غدد درون ریز است. خوراک  به نوبه خود ممکن است روی تقسیم شدن مواد مغذی برای نمو ارگان ها، رشد بافت ها وبلوغ سیستم ایمنی بدن تاثیر بگذارد (کلی و کان وی 2001 ، کلی و کینگ 2001). این مقاله، در مورد ارتباط بین سلامتی دستگاه گوارش و تغذیه در یک مفهوم گسترده، توسعه پوشش دستگاه گوارش، میکروفلورهای دستگاه گوارش و ساختارهای کوچک دستگاه گوارش به بحث می پردازد.

 

اجزای تشکیل دهنده خوراک و توسعه دستگاه گوارش

 

بیشتر مواد تشکیل دهنده خوراک با منشا گیاهی شامل مقدار قابل توجهی از فیبر ( پلی ساکارید های غیر نشاسته ای، NSP به علاوه لیگنین) می باشد که اکثرا نامحلول هستند ( باخ و نودسن 1997). فیبر غیر قابل حل به طور سنتی به عنوان رقیق کننده بی اثر یا با مواد غذایی کم ارزش و یا بدون ارزش غذایی در جیره حیوانات تک معده ای در نظر گرفته می شد. با این حال یافته های اخیر نشان می دهند که این موضوع حقیقت ندارد و در عوض نقش های مختلفی در بهبود سلامت دستگاه گوارش، بهبود هضم مواد غذایی و تنظیم رفتار حیوانات دارد ( هارتینی و همکاران 2002، هتلند و همکاران 2003).  فرض بر این است که حیوانات تک معده ای برای توسعه دستگاه گوارش، به فیبر به عنوان یک ماده سخت و جامد، با تحریک فیزیکی دستگاه گوارش که باعث توسعه آن می شوند نیازمند هستند ( هتلند و همکاران 2004(.  تعدادی از گزارش های اخیر نشان داده که جوجه ها مقدار قابل توجهی از مواد بستر خود را مصرف می کنند ( هتلند و همکاران 2004) و مرغ های تخم گذار که از جیره هایی که بسیار ریز آسیاب شده و فاقد فیبر هستند از پر های خودش یا دیگر مرغ ها را مصرف می کنند ( هتلند و همکاران، 2004). یک بررسی مصرف بیش از 10 درصد از مواد بستر را نشان داد  (ون بارنولد و همکاران 2003). مواد بستر، مانند کاه، تراشه چوب، پوشال و خاک اره عمدتا از فیبر سخت ( NSP غیر قابل حل بعلاوه ترکیبات لیگنینی- سلولزی) تشکیل شده است. هتلند و همکاران 2003 نشان دادند که مرغ های تخمگذاری که 4%  از خوراک مصرفی شان پوشال چوب بود، دارای سنگدان هایی 50% سنگینتر از بقیه بود.

 

نه تنها دستگاه گوارش ارگان اصلی برای هضم و جذب مواد مغذی است همچنین محلی است که به عنوان اولین سد یا محافظ بدن در مقابل پاتوژن ها با منشا خارجی است که می توانند تشکیل کلونی داده و یا وارد سلول میزبان شود ( متیو 2001). دستگاه گوارش همچنین بزرگترین ارگان ایمونولوژیک در بدن است. بنابراین اغلب به طور ضمنی هرچه دستگاه گوارش قوی تر باشد حیوان سالمتر است، که به نوبه خود، مواد مغذی را به طور کارآمدتری و موثرتری هضم و استفاده می کند.

 

این ارتباط بین فعالیت آنزیم، وزن دستگاه گوارش و عملکرد رشد بوسیله هتلند و همکاران آن نشان داده شده است ( هتلند و ویهوس 2001، هتلندو همکاران 2003). گنجاندن پوسته یولاف در یک رژیم غذایی بر پایه گندم در جوجه های گوشتی همزمان باعث افزایش وزن سنگدان و بهبود ( از 99 تا 97 درصد) قابل توجه در هضم نشاسته ( که مهمترین منبع انرژی در رژیم غذایی جوجه های گوشتی است) در قسمت ایلئوم شد. این احتمالا تا حد زیادی ناشی از افزایش زیاد مقدار آنزیم های تجزیه کننده نشاسته ، آمیلاز، صفرا و علاوه بر این افزاش سطح ترشح اسید از سنگدان ( جدول 1) می باشد. از آنجایی که اسیدهای صفراوی از طریق قسمت بالایی دوازدهه به سراسر روده وارد می شوند غلظت آنها نشان دهنده غلظت محتویات سنگدان است. این فرضیه که رفلکس هضم غذا بین سنگدان و دوازدهه توسط فیبر نامحلول افزایش  می یابد را ثابت می کند. اسید های صفراوی امولسیفایرهای قوی هستند که حل شدن مواد مغذی را در سنگدان به وسیله  امولسیون کردن چربی آزاد شده تسهیل می کنند. لیپیدها به طور مداوم از جیره با استفاده از رقیق سازی با آب و تجزیه پروتئین آزاد می شوند. امولسیون ناقص چربی جیره می تواند منجر به تشکیل پوششی از چربی محافظ باشد که مواد غذایی را در بر می گیرد و در نتیجه حلالیت و قابلیت هضم مواد غذایی دچار اختلال می شود. بهبود در قابلیت هضم نشاسته ممکن است، در بخشی، نتیجه افزایش امولسیون چربی ها بر اثر افزایش اسیدهای صفراوی در دسترس است.

 

عملکرد، ترکیبات هضم شده در ژژنوم و  نشاسته قابل هضم در جوجه های گوشتی ( هتلند و همکاران 2003)

 

 

از سوی دیگر ارتباط بین سلامت دستگاه گوارش  وتغذیه است. دستگاه گوارش آلوده ( کوکسیدیوز، انتریت نکروتیک و غیره) دستگاه گوارش سالم نیست و همچنین در هضم و انتقال مواد غذایی کارآمد نیست. همانطور که قبلا نشان داده شد با استفاده بهتر از مواد غذایی سنگدان سنگین تر و عضلانی تر  به نظر می رسد. همچنین نشان داده شده که گسترش و توسعه دستگاه گوارش برای  مقاومت مرغ در مقابل بیماری ها ضروری است ( شوکت و آوو  2006 ).  از گفته های بالا ممکن است این اشتباه برداشت شود که دستگاه گوارش سنگین تر نشان دهنده سلامت دستگاه گوارش است، که اینگونه نیست. به عنوان مثال اندازه روده و لایه مخاطی آن در هنگام استفاده از جیره های حاوی انتی بیوتیک کاهش می یابد ( هنری و همکاران، 1986) این نشان می دهد که سلامت دستگاه گوارش فقط به توسعه فیزیکی ناشی از تحریک مواد غذایی و ذرات جامد وابسته نیست و میکروارگانیسم های دستگاه گوارش نیز تعیین کننده هستند.

 

اثر میکروفلورهای دستگاه گوارش بر سلامتی و تغذیه

 

تنوع گونه های باکتریایی در دستگاه گوارش یکی از مهمترین عوامل وجود اکوسیستم پایدار در دستگاه گوارش است. این نظر نشان می دهد که جمعیت های باکتریایی کاملا مستقر شده اند، حیوانات جوان که دارای تنوع کمتری در باکتری های دستگاه گوارش هستند نسبت به دستگاه گوارش پرندگان بالغ در ابتلا به بیماری ها مستعدتر هستند ( مید، 1989). پایداری فلور برای مقاومت در مقابل بیماری ها به خصوص در دستگاه گوارش ضروری است. این پدیده به صورت انتاگونیست های باکتریایی ( فرتر 1956) دستکاری باکتریایی ( دابوس 1963)، مقاومت کلونی ( ون دار وایج و همکاران 1971) و حذف رقابتی ( لوید و همکاران 1977).

 

شواهدی که نقش محافظتی میکروفلورهای حیوانات در برابر میکروارگانیسم های بیماری زا را نشان می دهد عمدتا از مطالعات انجام شده با استفاده از حیوانات با فلور کنترل شده و تحت درمان با آنتی بیوتیک که بیشتر در معرض عفونت و پاتوژن های روده ای مرسوم در حیوانات هستند انجام گرفته.

 

کالینز و کارتر (1978) نشان دادند که موش عاری از میکروب را می توان با 10 سلول از سالمونلا انتریتیدیس کشته شوند. اگرچه برای کشتن یک موش 106 سلول لازم است. حضور میکروفلورها عامل مهمی در این تفاوت است زیرا  تزریق LD50 ( نیم دوز زنده ) برای موش های عاری از میکرب و موش های معمولی خواه  به صورت  رگی خواه  بطنی، تاثیر یکسان خواهد داشت. در این موارد آنتی باکتری ها، میکروفلور محافظ را متوقف کرده و اجازه زنده ماندن پاتوژن ها را می دهند. علاوه بر این ممکن است قسمتی از مقاومت علیه تکثیر پاتوژن ها نتیجه بهبود سیستم ایمنی باشد و داده ها در این متن نشان می دهد که میکرو فلورها بر وضعیت ایمنی پرنده از طریق تاثیر بر دیواره روده اثر می گذارند. در متن حاضر ، وقتی در مورد ایمنی حیوان صحبت می شود منظور توانایی آن نسبت به مقاومت در برابر تهاجمات میکرو‌ارگانیزم های بیماری زا است. بی نن استوک و بفوس (1980) نشان دادند که تغییر در فعالیت میکروبی دستگاه گوارش روی ایمنی حیوان تاثیر می گذارد. تعداد لنفوسیت ها، سلول های پلاسما و لنفوسیت های اپیتلیال داخلی در حیوانات عاری از میکروب نسبت به حیوانات معمولی کاهش داشت ( کراب و همکاران 1970). علاوه بر این در تکه هایی پییر در حیوانات عاری از میکروب ، برخلاف هم نوعان  معمولی شان کوچکتر هستند  و توسعه کامل جوانه ها دیده نمی شود. در واقع در طول روده تکه های پییر بافت لنفاوی هستند که تمام اجزای مورد نیاز برای تحریک پاسخ ایمنی را دارا هستند.

 

شاید روشی که به طور معمول برای تغییر میکروفلورهای دستگاه گوارش استفاده می شود، استفاده از باکتری های زنده با در نظر گرفتن مفید بودن آن ها برای میزبان است ( مورلند و میدودت ، پردیگان و همکاران 1990 و هاونار و اسپنهاک 1994). پلمن و همکاران (1980) نشان دادند که اضافه کردن لاکتو باسیل ها به جیره خوک هایی که عاری از میکروب یا دارای سویه هایی شناخته شده از  میکروفلور هستند سیستم ایمنی از از طریق افزایش تعداد لوکوسیت ها فعال شد. همچنین اضافه کردن لاکتو باسیل ها به جیره خوک یا موش باعث تحریک تولید آنتی بادی ها و افزایش فعالیت فاگوسیت ها در برابر  باکتری های بیماری زا در روده شد. وجود آنتی بادی ها با  ترشح غلظت خاصی از lgA ، خط اصلی برای محافظت در برابر پاتوژن ها در نظر گرفته شده است ( فوبرا و فرتر 1973).

 

فلور محافظ به طور طبیعی وجود دارد و بسیار پایدار است، اما این می تواند به وسیله جیره، بیماری و شرایط محیطی تحت تاثیر قرار گیرد. برای مثال شرایط بهداشتی ( تمیز یا آلوده بودن محیط زیست، پاتوژن های مواد تشکیل دهنده، رطوبت زیاد، نوع بستر و  نحوه استفاده از فناوری ها و غیره) مواد افزودنی خوراک ( آنتی بیوتیک، ضد کوکسیدیوز ها، بافرها و تبدیل به اسید شونده ها که PH  دستگاه گوارش را تحت تاثیر قرار می دهند)، استرس ( تغییر خوراک، تغییرات ناگهانی، حرارت یا استرس بی آبی) همچنین می توانند بر میکروفلورهای دستگاه گوارش تاثیر بگذارند.

 

به هر حال جیره شاید مهمترین عامل تغییر در میکروفلور دستگاه گوارش باشد. فاکتورهای جیره مانند روش ترکیب کردن، فرآوری، قابلیت هضم و روش های خوراک دادن) به خصوص در حیوانات جوان می تواند اکوسیستم دستگاه گوارش را بر هم بزند ( چوکت و همکاران 1996، لافت و همکاران 1999و2000 ، پاجالاتی و همکاران 2004). مطمئنا ویژگی های تخمیری میکروفلورهای دستگاه گوارش در طیور به وسیله تغییر جیره می تواند دستکاری شود. بنابراین چوکت و همکاران (1996) نشان دادند که اضافه کردن  پلی ساکاریدهای  غیر نشاسته ای محلول در جیره مرغان گوشتی تولید اسید چرب فرار را در ایلئوم به شدت افزایش می دهد که به آسانی با شکستن NSP با یک آنزیم به حالت ابتدایی بر می گردد. همانطور که در (جدول 2) آمده سطح اسیدهای چرب فرار در ایلئوم  همبستگی منفی با انرژی قابل متابولیسم و هضم نشاسته دارند. جالب توجه آن است که آنتی بیوتیک ( amoxil) اثر کمی بر روی هر یک از پارامترهای اندازه گیری شده در این مطالعه داشت.

 

جدول 2: غلظت اسیدها چرب آزاد ( میلی مول بر گرم در مواد قابل هضم) در ایلئوم و سکوم جوجه های گوشتی تغذیه شده با پلی ساکارید های غیر نشاسته ای جیره با و بدون استفاده از آنزیم و آنتی بیوتیک

 

 

دیگر مواد افزودنی خوراک مانند پروبیوتیک، پریبیوتیک و  آنزیم ها می توانند میکروفلورهای دستگاه گوارش و عملکرد جوجه های گوشتی را تغییر دهند. در مطالعه اخیر یانگ و همکاران (2008) تغییرات قابل توجهی در جمعیت لاکتوباسیل ها و کلی فورم های ایلئوم در هنگام افزودن مانوالگیوساکارید و یا زینک باسیتراسین را نشان دادند. به علاوه عملکرد پرنده و انرژی قابل استفاده بهبود یافت. این نشان می دهد که اضافه کردن یک ماده خوراکی به جیره می تواند اثر عمیقی بر روی سلامت دستگاه گوارش داشته باشد. این نکته در مطالعات ترک و همکاران نشان داده شد که جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های بر پایه جو با یا بدون آنزیم بتاگلوکاناز و آنزیم های خارجی که از وسیکوزیته و چسبندگی جلوگیری می کند. انها از روش T-RFLP  برای نشان دادن جوامع میکروبی دستگاه گوارش است. داده ها نشان می دهد که این دو فلور میکروبی دستگاه گوارش که با و بدون استفاده از آنزیم بتا گلوکاناز بود کاملا با هم متمایز بودندو با این حال خیلی زود نتیجه گیری شد که یک همبستگی قوی بین گله با عملکرد خوب و میکروفلور خوب و همچنین گله با عملکرد بد و میکروفلور بد وجود دارد زیرا درواقع خوب یا بد بودن فلور دستگاه گوارش شناخته شده نیست و عملکرد نشان دهنده خوب یا بد بودن فلور میکروبی است. داوسن (2001) پیشنهاد کرد که فلور ایده آل باید جذب مواد غذایی را در طول فرآیند هضم افزایش داده و همچنین باید بتواند با استقرار خود یک پاسخ ایمنی موثر در میزبان با مواجه به  یک عامل بیماری زا ایجاد کند. با این حال اینگونه تعریف شده است که میکروفلورها ایده آل بدین معنی است که اثر متقابل میکروب ها با یکدیگر و همچنین اثر متقابل با میزبان بتواند عملکرد مطلوبی از لحاظ سلامتی و پیامدهای تغذیه ای داشته باشد همچنان یک چالش کلیدی محسوب می شود. با ظهور تکنیک های مولکولی شناخت 640 گونه از باکتری ها در روده مرغ ممکن شد که 90 درصد آنها قبلا ناشناخته بودند و نقش و عملکرد آنها کاملا شناخته شده نیست.

 

تغذیه و ریز ساختار های دستگاه گوارش

 

امروزه جوجه تازه از تخم در آمده 25 درصد در طول شب اول و 5000 درصد در 5 هفتگی تا  2 کیلوگرم وزن خود را افزایش می دهد. این عملکرد شگفت آور  برای مرغ های مدرن از : الف : انتخاب شدید برای سرعت رشد ب : توجه دقیق به بهداشت و پرورش و ج: پیشرفت در فرمولاسیون خوراک، تطبیق مواد مغذی موجود در خوراک با مقدار نیاز آن در پرنده. به دنبال آن کوتاهشدن دوره رشد و راندمان استفاده از خوراک به طور مداوم بهبود یافت. نیاز به مراقبت های بهداشتی تغذیه ای از پرنده با افزایش همراه است( حساسیت پرنده افزایش یافته)، این امر باعث می شود کهتوجه دقیق تر، به تغییرات لحظه به لحظه در دستگاه گوارش،اهمیت ویژه پیدا کند. که اغلب نادیده گرفته می شود زیرا آسیب ها کوچک و معمولی هستند و معمولا به صورت تغییرات میکروسکوپی در لایه مخاطی هستند. این تغییرات در عملکرد جذب مواد مغذی موثر هستند زیرا زیرمخاط  سطح گسترده ای از سلول های اپیتیال از که نوعی جاذب هستند و برای حمل مواد مغذی به انتروسایت ها ضروری هستند.

 

در سطح غشای مخاطی و بین چین خوردگی های لایه ها اجسام با برجستگی کوچکی به نام ویلی دیده می شوند. سطح هر یک از ویلی ها توسط اپیتلیوم ستونی ساده پوشیده شده، با مرز ثابتی به مرکز بافت همبند، لایه نازک پروپریا وصل شده است. در بین ویلی ها جاله های عمیق و فرورفتگی که تا مخاط ماهیچه ای گسترش یافته است. ندول های لنفاوی در لایه پروپریا به صورت پراکنده در تمام بخش هایی از روده ظاهر می شوند. ویلی ها در قسمت دوازدهه و ژژنوم به صورت پهن و زبان مانند و در قسمت ایلئوم به صورت انگشتی هستند. به طور کلی طول و سطح در ابتدای روده حداکثر هستند و به تدریج تا ایلئوم، در مکان اتصال ایلئوم به سکوم به حداقل می رسد.

 

توسعه مجرای دستگاه گوارش (GIT) و استفاده از مواد مغذی ارتباط پیچیده ای با یکدیگر دارند. هیدرولیز ماکرومولکول ها در روده کوچک تا حد زیادی تحت فعالیت آنزیم پانکراس است، که با وزن بدن و وزن روده همبستگی دارد ( اسکالن و نوی 2000). نشان داده شده که دسترسی اولیه به مواد مغذی و آب فعالیت مجاری دستگاه گوارش و ارگان های هضمی را تحریک به فعالیت می کند(اسکالن 2003). توسعه دستگاه گوارش از جنبه رشد، به خصوص در زمان ابتدایی هچ شدن جوجه ها مهم است( شل و همکاران 1991). در زمان نزدیک به هچ و کمی بعد از هچ شدن، بخشی از دستگاه گوارش و ارگان های هضمی شروع به افزایش وزن و اندازه می کنند و نسبت به وزن بدن و دیگر ارگان ها و بافت ها سرعت بیشتری دارند ( لیلجا 1983، نوی و اسکالن 2001). اندازه گیری مرفولوژی مخاط روده کوچک در جوجه ها نشان داد که ارتفاع ویلی ها در 48 ساعت بعد از هچدو برابر افزایش داشت و تا 6-8 روز به دئودنوم گسترش یافتند اما بعد از 10 روز یا بیشتر به هردو ایلئوم و ژژنوم گسترش یافت. پهنای ویلی ها نیز کمی افزایش داشت، بنابراین رشد ویلی ها به صورت افزایش سطح که مربوط به تغییر در ارتفاع است نشان داده می شود. با این اطلاعات کل سطح مناطق مختلف را می توان تخمین زد و گفت که به موازات می توان نشان داد در تمام بخشها 3 روز پس از هچ چهاتفاق می افتد. پس از گذشت این زمان، افزایش سطح ژژنوم ادامه می یابد به سرعتی بیشتر از سرعت دئودنوم و ایلئوم افزایش می یابد. با رشد ویلی ها تعداد انتروسایت ها هر ویلی هم افزایش می یابد ( گیرا و همکاران ،2001) .

 

جوجه های گوشتی به سرعت در حال رشد هستند حدود 12 درصد از پروتئینی که سنتز می شود را به دستگاه گوارش اختصاص می دهند.  افزایش تکثیر سلول ها، سن و بلوغ سلول های گابلت یا جامی را کاهش می دهد که ممکن است بر کیفیت مخاط تولیدی تاثیر گذار باشد. در نتیجه جذب مواد مغذی ممکن است کاهش یابد (هامپسون 1986). به علاوه افزایش ترن آوز این سلول ها باعث افزایش انرژی نگهداری دستگاه گوارش می شود. تغییر در مورفولوژی روده که در بالا توضیح داده شد می تواند منجر به کاهش جذب مواد مغذی، افزایش ترشحات دستگاه گوارش، اسهال، کاهش مقاومت به بیماری و اختلال در عملکرد کلی بدن حیوان شود ( نابورس و همکاران 1993). چنین به نظر می رسد که حضور عوامل استرس زا در خوراک می تواند منجر به تغییرات سریعی در مخاط روده ای شود ( به دلیل نزدیکی سطح مخاط و محتویات روده) تغییرات در مرفولوژی روده ای مانند کوتاه تر شدن ویلی ها و عمیق تر شدن گریپت ها با حضور توکسین ها (سموم) مرتبط می باش

[ شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 15:7 ] [ علي رحيمي ]

بجز آمیزش جنسی زن و شوهر، هرگونه راههای دیگر رفع شهوت، غیر بهداشتی، غیر علمی، و غیر شرعی است.

شناخت انواع ناتوانی های جنسی


ناتوانیهای جنسی در مردان، معمولا به قرار زیر است :
1- کمبود یک بیضه
2- کوچکی بیضه
3- تنبلی بیضه
4- زود رسیدن به حد انزال
5- دیر رسیدن به حد انزال
6- انزال پیوسته
7- دیر نعوظ کردن
8- زود خوابیدن نعوظ
9- نعوظ سست

کم بودن «منی» چه ربطی به کارهای مغزی و روانی دارد ؟



در اینجا این پرسش به میان می آید که کم بودن «منی» چه ربطی به کارهای مغزی و روانی دارد ؟ در پاسخ آن باید بگویم که : مقداری از «منی» جذب خون انسان میشود و در ساختن سلولهای مغزی و استخوانی و دیگر لوازم بدن انسان کمک بسیار خوبی میکند.
اکنون اگر کسی در اثر «جلق زدن» در نوجوانی یا جوانی مقدار زیادی از «منی» خود را هدر دهد و حرم کند نتیجه آن این است که مغز و اعصاب- بویژه اعصاب چشم ها و شنوایی انسان- از آن مقدار «منی» که در نیرو بخشیدن به مغز و اعصاب لازم است بی بهره و محروم می شوند و رفته رفته آن نوجوان یا جوان مبتلا به بلای را از نظر قوای مغزی و عصبی ناتوان می سازند.
در نتیجه چنین فردی از نظر «ضریب هوشی» و کنترل اعصاب و بینایی چشم و محکمی مهره های کمر دچار ناتوانی و ضعف میشود و دستی دستی خود را با آن عمل ناپسند «جلق» به ورطه زیانهای جبران ناشدنی می اندازد.
از سوی دیگر مقداری از «منی» صرف رشد خود « بیضه ها» می شود. ولی نوجوان یا جوانی که عادت به « جلق زدن» پیدا می کند با هدر دادن «منی» خود جلوی رشد طبیعی و لازم بیضه های خود را می گیرد و با این کار نکوهیده، باعث می شود که بیضه هایش رشد لازم را نکنند و کوچک بمانند. بیضه هایی هم که از اندازه لازم کوچکتر باشند روشن است که نمی توانند به اندازه کافی «منی» بسازند.
در نتیجه آن جوان مبتلا به «جلق زدن» با بیضه های کوچک و «منی» ناکافی، هم به مغز و استخوان و اعصاب خود زیان میرساند و هم اگر ازدواج کند نخواهد توانست از نظر «لذت جنسی» همسر خود را خشنود سازد و در انجام این عمل- یعنی « آمیزش جنسی» که از نظر شرعی و اجتماعی و بقای نسل انسانی کاری است لازم و پسندیده کامیاب و روسپید نخواهد بود.
در همین جا لازم و بسیار واجب است که به نوجوانان و جوانان و مردانی که به عمل ناشایست و زشت «جلق زدن» مبتلایند هشدا دهیم و به آنان سفارش اکید بکنیم که: ای عزیزان ! « منی» شما مایع گرانبهایی است که در نیرو رساندن به مغز و اعصاب و استخوان و مهره های کم شما بزرگترین نقش را بعهده دارد. هر گونه هدر دادن این مایع گرانبها بویژه هدر دادن آن از راه عمل ناشایسته « جلق» - مغز و اعصاب و استخوانها و مهره های کمر شما را رفته رفته ناتوان و فرسوده خواهد کرد و شما را دچار « پیری و از کار افتادگی زودرس» خواهد ساخت.
اگر می خواهید مغزی فعال و توانا، اعصابی آسوده و قوی، استخوانهایی محکم و زنده و مهره های کمری سفت و مردانه کاری داشته باشید، از هر گونه دفع شهوت نامشروع و غیر لازم و غیر طبیعی جدا خودداری و دوری کنید. بدانید که اگر به این کار زشت و زیان آور خود ادامه دهید، روزی که ازدواج کنید نخواهید توانست از « آمیزش جنسی» لذت ببرید و نخواهید توانست همسر خود را نیز راضی و خشنود کنید و در نتیجه زندگی زناشوئیتان تلخ و سیاه خواهد شد.
این نکته را باید یادآوری و روشن کنیم که بسیاری کسان گمان می کنند که « منی» تنها برای « آمیزش جنسی» بکار می رود و فقط برای این کار لازم است و بس !
« منی» در بدن انسان و ساختن و نیرومند کردن بدن و اندامهای انسان نقش بسیار داد که در مقایسه با نقش « عمل جنسی» آن بسیار بالاتر و با اهمیت تر است.


نقش منی در ساختمان بدن انسان



« منی» در ساختمان بدن انسان، نقش های زیر را دارد :
- نیرو رساندن به اعصاب چشم ( = بینایی)
- نیرو رساندن به اعصاب گوش ( = شنوایی)
- نیرو رساندن به اعصاب مغز ( = رشته های عصبی)
- نیرو رساندن به مهره های کمر
- نیرو رساندن به استخوانها
- نیرو رساندن به دستگاه تنفسی
و چند کار ارزشمند دیگر که همه برای تندرستی و سلامت و طول عمر و شیرینی زندگی انسان نقش مهم دارد.
به آن گروه از جوانانی که به بیماری « جلق زدن» مبتلایند سفارش می کنیم که : (اولا) با ورزش و سرگرمیهای سالم و مطالعه کتابهای غیر سکسی، بکوشید که خود را از نظر بدنی و مغزی توانا و با اراده کنید. (دوما) هر چه زودتر با فراهم کردن زمینه های یک زندگی مشترک، ازدواج کنند تا با بهره وری از عشق و آمیزش با همسرشان، عادت نامشروع و ناپسند « جلق» را از سرشان بیندازند.
بهترین و تنها راه درمان بیماری « جلق» ازدواج و زندگی زناشویی است یا سرگرم شدن به ورزش و تفریحات سالم.
جوانان باید بجای آنکه دنبال ارضاء نفسانیات خود از راههای آسانیات و فرعی و نامشروع باشند و پول و وقت و نیروهای جسمی و روانی را صرف اینگونه کارها و لذت های بد فرجام کنند، باید بکوشند که کاری اساسی و لازم انجام دهند یعنی بکوشند که کاری مناسب و درست با حقوق مناسب بدست آورند و مقدمات یک زندگی نسبتا روبراه را فراهم سازند و با دختری که مورد علاقه شان است ازدواج رسمی کنند تا هم خود سر و سامان گیرند و آینده روشنی داشته باشند و هم از آلوده شدن به بلاها و بیمارهایی چون « جلق زدن» رهای یابند.

 

کوچکی بیضه ها


علت اصلی کوچکی بیضه ها چیست ؟
معمولا بیضه پسرها بطور مادرزاد متعادل و به اندازه لازم است بسیار اندکند پسرهایی که با بیضه های کوچک و غیرطبیعی از مادرزاده شوند.
پس ، علت اصلی کوچکی بیضه ها در جوانان و مردانی که به این عارضه دچارند چیست؟ در اینجا بدون روددربایستی باید بگوییم که این کوچکی بیضه ها در برخی از جوانان و مردان این است که آنان به عادت زشت و نکوهیده «جلق» مبتلا هستند یا در گذشته به این عادت مبتلا بوده اند.
جوانان و مردانی که از دوره نوجوانی به کار ناپسند و زیان آور «جلق» عادت می کنند و این کار زشت را چند سال پیوسته تکرار می کنند رفته رفته هم خود از نظر روحی و روانی ضعیف و آشفته می شوند و هم بیضه هایشان کوچک و کوچکتر می شوند تا آنجا که اگر روزی ازدواج کنند بیضه های کوچک و ناتوان آنها نخواهند توانست کار طبیعی خود را بطور بایسته و شایسته انجام دهند یعنی بیضه های آنان از ساختن «منی» به اندازه متعادل و لازم عاجز خواهد بود و در نتیجه نه تنها در عمل آمیزشی جنسی با همسر خود نخواهند توانست او را خشنود سازند بلکه این کم بودن «منی» از نظر فعالیتهای مغزی و روانی نیز برای آنها زیان هایی را در بر خواهد داشت.

 

« زود به انزال رسیدن»

 

پیش از این گفتیم که « جلق زدن» بیماری خطرزایی است که می تواند در اثر تکرار، برای شخص عارضه های جبران ناپذیر پیش آورد. یکی از آن عارضه ها همین « زود به انزال رسیدن» است. مردی که در نوجوانی و آغاز جوانی به « جلق» مبتلا شده است، اکنون که بزرگ شده و زن گرفته و زندگی خانوادگی تشکیل داده ات و میخواهد خود و همسرش را از لذت آمیزش جنسی برخوردار کند، ناگهان می بیند که در اثر بیماری « زود انزال شدن»، نه خود می تواند لذت ببرد و نه می تواند همسرش را خشنود سازد.

 

انزال پیوسته ( یا : انزال بی مورد( :

 

این ناتوانی جنسی چنین است که شخص بدون آنکه آمیزش جنسی انجام داده باشد، ناگاه و بیگاه از او « منی » بیرون آید یعنی بی جهت‌ « انزال » کند.
میدانیم که مردی که دارای سلامت جنسی است تنها هنگامی « انزال» به او دست می دهد که با همسرش آمیزش جنسی کند. ولی شخصی که بی جهت بیگاه به او « انزال» دست می دهد و از « منی » بیرون می آید بیگمان دچار ناتوانی جنسی و ضعف دستگاه تناسلی است و باید هر چه زودتر در درمان خود بکوشد.
علت این ناتوانی، به قرار زیر است :
الف) عادت به « جلق زدن» در نوجوانی پیش از ازدواج
ب) ناراحتی دستگاه عصبی بویژه اعصاب قلب.
باری اگر مردمی که مبتلا به « انزال بی مورد است» هنوز عادت به « جلق زدن» دارد باید هر چه زودتر آنرا کنار بگذارد و تنها با همسر خود آمیزش کند.
دو- اگر چنین مرد مبتلا به « انزال بی مورد» هنوز زن نگرفته باید بکوشد که هر چه زودتر زن بگیرد و تشکیل زندگی مشترک بدهد تا از عادت خانمانسوز « جلق زدن» نجات یابد و تنها از راه آمیزش جنسی با همسر خود، به لذت جنسی دست یابد.

 

دیر « نعوظ » کردن :

 

« نعوظ » یعنی خیزش و سیخ شدن آلت مردانه. مرد بطور طبیعی باید از همان آغاز آمیزش جنسی با همسر خود، آلتش بجنبد و برخیزد تا دلیل بر سلامت جنسی او باشد. مردی که در هنگام آغاز آمیزش با همسرش، چندین دقیقه طول می کشد تا با مالش و دستاویزهای دیگر توسط زن، آلتش بجنبد یعنی « نعوظ » برای او به زحمت دست می دهد، چنین مردی دچار ناتوانی جنسی و از « سلامت جنسی» برخوردار نیست.

 

علت « کندی نعوظ» به قرار زیر است :

 

الف) عادت به جلق زدن مرد در دوران نوجوانی و آغاز جوانی
در چنین صورتی، اگر مرد هنوز هم دچار بیماری زشت « جلق زدن» است باید هر چه زودتر این عمل زیان آور و نکوهیده را ترک کند.
ب) کشیدن تریاک یا مواد مخدر دیگر.
در این صورت ، مرد باید هر چه زودتر خود را از هرگونه اعتیاد به ماد مخدر نجات دهد.

 

زود خوابیدن نعوظ :

 

مردانی هستند که در آغاز آمیزش جنسی با همسرشان، به آنان « نعوظ » دست می دهد و مشکلی ندارند ولی در میانه آمیزش یعنی در آن هنگام که نه مرد و زن هیچیک هنوز به لذت کامل نرسیده اند، یکباره « نعوظ » مرد می خوابد و مانع از ادامه آمیزش می شود آنگاه مرد ناچار است که باز با زحمت و یا به کمک همسرش باری خود حالت « نعوظ » را میسر کند.
« کندی نعوظ» یکی از ناتوانی های جنسی است. این ناتوانی چند علت دارد :
1) عادت به « جلق زدن» در دوره نوجوانی و آغاز جوانی.
2) ضعف اعصاب یا ناتوانی جسمانی.
3) اعتیاد به تریاک یا مواد مخدر دیگر.

 

سستی نعوظ :

 

هستند مردانی که نعوظ به آنها دست می دهد ولی کامل نیست. روشن است که مردی که از نظر جنسی سالم است باید « مردی» اش در هنگام نعوظ، سخت و سفت و بادوام باشد تا بتواند آمیزش جنسی با همسرش را بطور رضایت بخش انجام دهد.
این وضع ( یعنی سستی نعوظ) به مردانی دست می دهد که نزدیک پنجاه سال ( حد میانسالی) داشته باشند و آنها در نوجوانی و آغاز جوانی عادت به « جلق زدن» می‌داشته اند. و در نتیجه، در میانسالی پیش از پا گذاشتن به پیری- در اثر آن عادت زشت، دچار سستی نعوظ شده اند.

 

بیماری « ایدز» نتیجه عمل زشت لواط :

 

خدای دانا و بزرگ زن را برای مرد و مرد را برای زن آفریده است تا همدیگر را کامل کنند و در کنار هم تشکیل زندگی مشترک دهند و با برخورداری از عشق و محبت یکدیگر، زندگی شیرین و گرمی را بسازند.
بطور طبیعی و سالم، زن به مرد و مرد به زن کشش جنسی و شهوانی دارد. هر مرد دارای غریزه جنسی ( = میل شهوانی) است و این غریزه را تنها از راه آمیزش و نزدیکی با همسر خود می تواند ارضاء کند. هر زن نیز غریزه جنسی خود را تنها از طریق مرد (= شوهر) می تواند پاسخ دهد و ارضاء کند. لذت بردن مرد از زنش و بالعکس، یک قانون طبعی شرعی، علمی و عقلی است. هیچ مرد سالمی حتی در طول چهل پنجاه سال آمیزش جنسی با همسر سالم خود، دچار بیمای آمیزشی نمی شود زیرا از نظر بهداشتی و علمی، نزدیکی و آمیزش جنسی میان زن و شوهر کاری است لازم، پسندیده و درست. و هر چیز که از نظر علمی و شرعی و پزشکی درست و پسندیده باشد ارزش وجودی آن غیر قابل تردید است.

 

فقط آمیزش جنسی زن و شوهر

 

ولی بجز آمیز جنسی زن و شوهر، هرگونه راههای دیگر رفع شهوت، غیر بهداشتی، غیر علمی، غیر شرعی و غیر عقلی است. و هر چیز که با علم و شرع و عقل در تضاد باشد مسلم است که زیان آور و خطرساز است و گناه محسوب می شود. یکی از راههای غیر شرعی و غیر علمی دفع شهوت « لواط» است.
تا دو سه سال پیش، خیلی ها می پنداشتند که « لواط» عمل چندان زیان آوری نیست. از این نظر، حتی در کشورهایی پیشرفته چون انگلستان و بلژیک لایحه « ازدواج مرد با مرد» را به مجلسهای قانونگذاری خود بردند و به تصویب رساندند.
اکنون پس از گذشت چند سال از تصویب آن لایحه زشت منحط با پیدایش بیماری « ایدز» و شیوع آن در جهان غرب، همه دریافته اند که « لواط» ( = آمیزش جنسی غیرطبیعی میان دو مرد) چه زیانها و خطرها و ننگ های بزرگی در بر دارد.

 

 

[ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 11:15 ] [ علي رحيمي ]


 

اثر تغذيه بر روي قسمتهاي مختلف سيستم ايمني طیور:

مترجم:مهندس محمدرضا دباغچیان

فارغ التحصیل رشته مهندسی کشاورزی- علوم دامی از دانشگاه تهران

 

اثر تغذيه بر روي قسمتهاي مختلف سيستم ايمني:

تغذيه نقش بسيار مهمي را در جهت حفاظت ميزبان بر عليه هجوم عوامل بيماريزا بر عهده دارد. كمبود در تغذيه طيور مي تواند اثرات زيادي بر روي وظايف سيستم ايمني داشته باشد كه اين اثرات غالباً اثرات مضري مي‌باشند.مواد مغذي مشخص و قابل تعديل وظايف سيستم ايمني را بوسيله روشهاي گوناگون بر عهده دارند.

تنظيم تغذيه‌اي سيستم ايمني:

مواد مغذي براي ساختن سدهايي در جهت حفاظت سلولها و

 

بافتها در برابر عوامل مهاجم خارجي مورد نياز هستند. اين سدها

 

 به عنوان ايمني غيراختصاصي و شامل پوست و تمام سدهاي

 

 فيزيكي ديگر مي‌باشد.

برخي مواد مغذي داراي اهميت بخصوصی در پيشرفت اوليه سيستم ايمني مي‌باشند. سطوح ويتامين A  براي ايجاد بهترين حالت ايمني خيلي بيشتر از حالتي است كه ما فقط به مقدار رشد و ضريب تبديل غذايي اهميت مي‌دهيم . اين نشان مي‌دهد كه اگر ما به دنبال يك سيستم ايمني كامل هستيم مي‌بايست سطوح ويتامين A  بيشتري را نسبت به حالتهاي عادي بكارببريم.

 

 ( Sklan et al., 1991., Friadman and sklan, 1997 ).

ديگر مواد مغذي كه در پيشرفت سيستم ايمني نقش بسيار مهمي را ايفا مي‌كنند عبارتنداز : لينولئيك اسيد، آهن، سلنيم و بعضي از ويتامينهاي گروه B .

 

 ( Klassing 1998).

قسمت اعظم پيشرفت سيستم ايمني در اواخر جوجه كشي و اوابل زندگي جوجه رخ مي‌دهد.از اين رو وضعيت سيستم تغذيه مادر اثر مهمي را بر روي سيستم ايمني جوجه مي‌گذارد.

اگرچه پاسخگويي به عوامل عفوني احتياج به مكانيسم‌هاي بسيار پيچيده‌اي دارد و عوامل واسطه‌‌اي بسيار زيادي را نياز دارد ولي مقدار واقعي موادي كه در اين پاسخگويي شركت مي‌كنند بسيار كم است. وزن لکوسيتها چيزي در حدود 42/0% وزن بدن جوجه محاسبه مي‌شود. مقدار كل وزن آنتي‌باديهاي موجود در بدن نيز در حدود 1/0% وزن بدن آن محاسبه مي‌شود و اين مقدار هم تنها در هنگام مواجهه با عوامل بيماريزا قابل مشاهده و اندازه‌گيري مي‌باشد. ( Klassing 1998).

مقدار زيادي از تقاضاي مورد نياز براي جيره غذايي در طول يك مبارزه بين سيستم ايمني و عوامل بيماريزا از سوي لكوسيتها نيست بلكه از جانب پاسخگويي مرحله حاد مي‌باشد. اين پاسخ اندكي پس از قرار گرفتن در معرض ايمنوژن بروز مي‌كند و بوسيله ساختن پروتئين‌هاي مرحله حاد كه بوسيله كبد و ساخته مي‌شوند.

 

(Grimble , 1996., 1998., Moldawer and copeland, 1997 ). ايمني تغذيه‌اي به توزيع موادمغذي مشخص در بدن فرد ميزبان در جهت محدود كردن تاخت‌و تاز عوامل بيماريزا برمي‌گردد. سودمندي اين استراتژي را مي‌توان به اين صورت نشان داد كه بالا بردن آهن در پلاسماي خون باعث از بين رفتن و مرگ و مير اشرشياكولي مي‌شود. ( Tufft and Nackels, 1991 )در قسمتي از پاسخگويي مرحله حاد ، آهن و روي از گردش عمومي خارج مي‌شود و اين محدوديت به عوامل پاتوژن بسيار ضربه مي‌زند.

Hormonal milien Immune cells  داراي گيرنده‌هايي براي انواع زيادي از هورمونها كه با جيره تنظيم مي‌شوند مي باشند كه شامل انسولين،‌ فاکتورهای رشد شبه انسولین، گلوكاگون، تيروكسين و كورتيكوسترن مي‌باشد. ( Klassing 1998).

بهبود در هر دو نوع سلول واسطه و پاسخ ايمني در يك مدت محروميت كوتاه مدت (24-12 ساعت ) قابل مشاهده است. محدوديت‌هاي غذايي بلندمدت موجب آسيب رساندن به سلولهاي واسطه مي‌شود.

اهمیت موادمغذي:

پيچيدگي زياد پاسخ ايمني مستلزم داشتن مولكولهاي مرتبط بسيار زيادي مي‌باشد. اين واسطه‌ها بوسيله مواد مغذي كه توسط ميزبان حورده مي‌شود، مشتق مي‌شوند. ايكوسانوئيدها از اسيدهاي چرب اشباع نشده 20 كربنه تشكيل شده‌اند. اين تقسيمات از خانواده 6- n  اسيدهاي چرب اشباع نشده (PUFA)  در زمينه فعاليتهاي پيش التهابي بسيار قويتر از آنهايي هستند كه از خانواده 3-n PUFA مشتق شده‌اند.

جيره‌اي كه با PuFA 3-n غني شده است باعث كاهش چشمگيري در پاسخهاي التهابي نسبت به  Eimeria tenella مي باشد. ( korver 1997 )

همچنين ويتامينهاي E, D, A  داراي نقش تنظيم كنندگي در سيستم ايمني مي باشند. (cook , 1991 )

فعاليت اجزاي سلولي سيستم ايمني داراي نتايج زيان باري از جهت ايجاد مولكولهاي مخرب در microenvironmet  مي‌باشد.

اين مولكولها توسط بدن و در جهت مبارزه با عوامل بيماريزا ساخته مي‌شوند ولي دراغلب موارد به سلولهاي ميزبان نيز ضربه مي‌زنند. اغلب اين مولكولها داراي پايه اكسيژني مي‌باشند.

فعاليت ويتامينهاي E,C  با همديگر و به عنوان يك آنتي اكسيدان موجب حفاظت سلولها در برابر آسيب‌هاي ROS مي‌باشد. جيره حاوي سيستنين موجب اتحاد در مورد آنتي اكسيدان گلوتاتيون مي‌شود. همچنين جيره‌اي كه داراي نقص در مورد سولفور آمينواسيد باشد مي‌تواند اثرات پيش اكسيداني در مورد in-vivo مي‌باشد. (Grimble1996)

بوسيله افزايش توانايي ميزبان در مورد حفاظت در مقابل ROS ، مي تواند جوابگويي بسيار شديدتري را در هنگام مواجهه با عوامل بيماريزا ( Pathogene)  ايجاد كند.

افزايش حجم و فضاي معدي تنها موجب افزايش مصرف خوراك در دام نمي‌باشد. بلكه ما همزمان داراي افزايش قابل توجه باكتري در اين فضا خواهيم بود كه ممكن است بيماريزا و يا غير بيماريزا باشند. بدن مي‌بايست تعادلي را بين اين دو نوع باكتري ايجاد كند و اين تعادل موجب جذب بهتر مواد مغزي در فضاي معدي مي‌باشد.

تركيب شيميايي جيره موجب عوض شدن جمعيت ميكروبي معده مي‌باشد كه اين موضوع با افزايش گرانروی هضمی صورت مي‌گيرد ويا موقعي روي ميدهد كه تنها مواد غذايي خاصي در جيره توسط باكتريهاي مشخص مصرف مي‌شوند.

اثر تغذيه محدود شده و يا جيره خاص در روي سيستم ايمني:

در خلال مكانيسم‌هايي كه در قبل بحث شد تغذيه با موادغذايي مشخص مي‌تواند اثرات مثبت و يا منفي زيادي بر روي پاسخ ايمني حيوان مي‌باشد.

محدوديت غذايي:

اعمال محدوديت‌هاي غذايي كوتاه مدت (24-12 ساعته ) موجب بالا رفتن پاسخ جوجه هايي كه داراي تغذيه در حد کافی مي‌باشند نسبت به واكسيناسيون مي‌باشد. ( cook 1991 ).اعمال محدوديت‌هاي بلندمدت مي‌تواند موجب اثرات زيان باري بوسيله افزايش سطح كورتيكوسترون شود.

انرژي:

محدوديت غذايي در مورد پرندگان مي‌تواند اثرات متفاوتي را بر روي وظايف سيستم ايمني پرنده بگذارد. اين اثرات با توجه به مقدار موادمغذي درون جيره متغير مي‌باشد. هنگامي كه جوجه‌ها با جيره‌اي كه از نظر كالري و اسيدهاي آمينه دچار كمبود است، تغذيه مي‌شوند، پاسخ ايمني اين جوجه با جوجه هاي كنترل كه جيره كافي دريافت كرده‌اند فرقي نمي‌كرد.

افزايش مصرف اسيدهاي آمينه كه موجب نقص در كالري دريافتي و كامل بودن اسيدهاي آمينه جيره مي‌باشد موجب كاهش پاسخگويي آنتي‌باديها مي‌شود. ( cook 1991 ).

كربوهيدرات:

بنسون و همكاران ( 1993) نشان دادن كه در جيره‌هاي داراي سطوح انرژي يكسان

قسمتي از اين اثرات ممكن است ناشي از اثرات پيش التهابي جيره هايي باشد كه داراي سطوح بالاي n-6 PUFA  مي‌باشند.

ليپيدها:

تركيب اسيدهاي چرب جيره مي‌تواند اثرات قابل توجهي بر روي specific  و واكنش‌هاي التهابي سيستم ايمني بگذارند.

اين اثرات به ميزان قابل توجهي با وجود ايكوسانوئيدها وابسته مي‌باشد. ايكوسانوئيدها از اسيدهاي چرب 20 كربنه اشباع نشده تشكيل شده‌اند. ايكوسانوئيدهاي مشخصي كه از n-3 PUFA مشتق مي‌شوند داراي توانايي پيش التهابي بسيار كمتري نسبت به همتاهاي خود كه از n-6 PUFA تقسيم شده‌اند مي‌باشند. از انواع ايكوسانوئيدهاي n-3 PUFA مي توان به پروستاگلاندين E3 و لكوترين B5‌ اشاره كرد و همين طور از ايكوسانوئيدهاي ,

] [ 11:6 ] [ علي رحيمي ]

چکیده: طی آزمایشی اثر استفاده از منابع مختلف عناصر معدنی مس، روی و منگنز در جیره غذایی بر عملکرد مرغان تخمگذار طی چهار دوره 28 روزه مورد ارزیابی قرار گرفت. مواد معدنی فوق به دو شکل، کمپلکس آلی و غیر آلی(دو فرم اکسیدو سولفات ) در 5 تیمار آزمایشی استفاده شدند. غلظت مس، منگنز و روی تیمار‌ها  به ترتیب  7 ، 75 و65(اکسید) -  7، 40 و 40(سولفات) -  7 ، 40و40(آلی) -  5/10 ، 60 و 60(آلی) -  5/3 ، 20 و20 (آلی) میلی گرم در کیلو گرم جیره بودند. نتایج نشان داد که استفاده از ترکیب آلی عناصر فوق موجب افزایش ، تولیدتخم مرغ، وزن تخم مرغ و بهبود ضریب تبدیل غذایی، درصد شکستگی و صفات کیفی تخم مرغ ‌شد. ولی اثرت هیچ کدام از تیمارها معنی‌دار نشد.

کلمات کلیدی: عناصر معدنی کم مصرف، عملکرد مرغان تخم‌گذار ، کمیلکس آلی

مقدمه:

کلمه کیلات(کمپلکس آلی) از لغت یونانی چل باکل به معنی پنجه گرفته شده است. در سیستمهای بیولوژیکی انواع کمپلکس آلی مواد معدنی وجود دارند. مثلاً کیلاتهای ضروری برای سوخت و ساز مثل ویتامین B12 ، هموگلوبین و یا کیلاتهایی که استفاده از کاتیونهای ضروری را مختل می‌کنند مانند اتصال روی- اسید فایتیک. مهمترین خصوصیت کیلاتها جذب بالا و ضریب پایداری بالای آنها است.[1]  معمولا در مرغان تخمگذار مواد معدنی  به دو شکل آلی و غیرآلی استفاده می‌شوند، در شکل آلی، عناصر معدنی با اسید آمینه ، پپتیدها و یا حتی پروتئینها باند شده و تشکیل کیلات داده اند. در مرغان تخمگذار با توجه به اینکه بازده اقتصادی گله همبستگی بالایی با فاکتورهایی همانند افزایش تولید تخم مرغ، بهبود کیفیت پوسته تخم مرغ، کاهش ضریب تبدیل غذایی و سلامت  گله دارد بایستی به نقش حیاتی مواد معدنی در فرآیندهای متابولیکی بدن، سلامت گله و فرایند تولید تخم مرغ توجه ویژه داشت [4]. مواد معدنی بر اساس غلظت آنها در بدن به دو دسته عنصرپرنیاز و کم نیاز یا کم مصرف تقسیم‌بندی می‌شوند یکی از مشکلات موجود در مقایسه تعادل آنیون- کاتیون، اختلاف مشخص بین منابع طبیعی عناصر و مکمل های معدنی مورد استفاده آنها در جیره از لحاظ میزان جذب می‌باشد [11].  سیستم‌های آنزیمی بی‌شماری وابسته به عنصر روی  هستند که در متابولیسم انرژی، کربوهیدراتها، اسیدهای نوکلئویک و پروتئینها نقش دارند.همچنین فلز روی برای سلامت بافت پوششی اپی‌تلیال، محافظت از سلولها، تکثیر سلولی و انتقال و استفاده از ویتامین A بسیار مهم است. فلز روی نقش کلیدی در بهبود عملکرد سیستم ایمنی و فعالیت تعدادی از هورمونهای جنسی نیز دارد [4]. کمبود روی  می‌تواند اثرات مخربی بر بافت پوششی اپی‌تلیال دستگاه تولید مثل مرغ بگذارد. روی همچنین بر ترشحات رحمی و دستگاه تولید مثل تاثیرگذار است، بطوریکه در مدت زمان سنتز غشاهای پوسته در ایستموس ساخته شدن پوسته آهکی در رحم، ذخیره آلبومین در مگنوم نقش بسیار مهمی ایفا می کند. آنزیم کربونیک آنهیدراز در سال 1940 برای اولین بار توسط کیلین و مان شناخته شد. این آنزیم حاوی 33/0 درصد روی  است. تحقیقات مختلف نشان داده‌اند که با افزودن مکمل روی به جیره غذایی میتوان موجب بهبود فعالیت کربونیک آنهیدراز و کاهش نقائص پوسته شد. این آنزیم موجب ترکیب شدن H2O و Co2 و تولید H2Co3 می‌شود که در نهایت موجب تولید آنیون کربنات (Co3--)در سلولهای مخاطی رحم می‌شود. این آنیون با Ca2+ ترکیب شده و تولید کربنات کلسیم که ترکیب اصلی پوسته است را می‌کند [4].  مس، کادمیوم، کلسیم و آهن موجب کاهش جذب روی  در دستگاه گوارش می‌شوند. همچنین عوامل استرس زا، زخم و بیماری هم از ممانعت کننده‌های جذب روی به شمار می‌روند. NRC میزان روی مورد نیاز جیره غذایی مرغان تخمگذار را 30 تا 80 میلی گرم در کیلو گرم توصیه می‌کند [4]. به طور معمول منگنز در فعال کردن سیستم‌های آنزیمی موثر در متابولیسم کربوهیدراتها، چربی‌ها، پروتئینها و اسیدهای نوکلئویک نقش مهمی دارد. منگنز همچنین موجب تسهیل ساخت کولاژن برای رشد استخوانها و مفاصل می‌شود. نشان داده شده که منگنز در سنتز کلسترول و متابولیسم هورمونهای جنسی نقش مهمی دارد[4] . منگنز با فعالیتهای متابولیکی و آنزیمی که در قسمتهای ایستموس و رحم دارد در تولید غشاء های پوسته تخم مرغ و همچنین پوسته آهکی نقش مهمی ایفا می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که منگنز با ایجاد قالبی فشرده از مواد معدنی باعث سختی و استحکام پوسته تخم مرغ می‌شود [4 ،9].  نقش فیزیولوژیک مس به عنوان فعال کننده آنزیمها و محرک رشد بسیار مهم است. همچنین مس در متابولیسم آهن و تکامل گلبولهای قرمز و بهبود عملکرد سیستم ایمنی نقش مهمی دارد [4]. کمبود مس بر سنتز غشاءهای پوسته تخم مرغ اثر منفی دارد. این غشاءها در ایستموس و از ترکیب مشتقی از لیزین و اسیدهای آمینه پرولین، هیستیدن و سیستین تحت تاثیر آنزیم لیزین اکسیداز تولید می‌شوند.عنصر مس به عنوان یک فعال کننده در ترکیب آنزیم لیزیل اکسیداز به کار رفته و موجب ساخت الاستین می‌شود. الاستین در تخمدان در جلوگیری از تولید تخم مرغهای حاوی لکه‌خونی و همچنین ایجاد غشاءهای پوسته تخم مرغ نقش مهمی دارد [4]. بالا بودن میزان کلسیم، روی و آهن در جیره غذایی موجب کاهش جذب مس در دستگاه گوارش می‌شود. همچنین گرد و غبار، اسیدفایتیک، مایکوتوکسین‌ها، رُس و فیبر بالای جیره غذایی موجب کاهش جذب هر سه عنصر روی، مس و منگنز در دستگاه گوارش می‌شوند. میزان مس پیشنهادی NRC برای مرغان تخمگذار 8 نا 25 میلی گرم در کیلو گرم جیره است [4 ،9]. جذب تمام مواد معدنی بیشتر در انتهای دئودنوم و قسمت ژژونوم صورت می‌گیرد. در ارتباط با راندمان جذب شکل غیر آلی عناصر معدنی نتایج آزمایشات اسمیت و همکاران [15] نشان داد که اکسید منگنز 70 تا 80 درصد، کربنات منگنز 40 درصد و قابلیت دسترسی سولفات منگنز نزدیک به صد درصد بود.

مواد و روش‌ها:

این آزمایش بر روی 150 مرغ تخمگذار نژاد (Hy-Line W36) در غالب طرح کاملاً تصادفی با 5 تیمار و شش تکرار که هر تکرار شامل یک قفس و در داخل هر قفس پنج عدد


[ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 10:57 ] [ علي رحيمي ]

  1. M. G. Vavich,
  2. Anne Wertz2 and
  3. A. R. Kemmerer

+ Author Affiliations

  1. Department of Nutrition, College of Agriculture, University of Arizona

+ Author Notes

  • 1 This work was supported in part by a Grant-in-Aid from the American Dehydrators Association, Kansas City, Missouri.
  • 2 On leave from University of Massachusetts, Amherst, Massachusetts, Sept. 1951 to June 1952.

Abstract

INVESTIGATIONS in the last several years have shown there are still some unidentified factors in feeds necessary for optimum nutrition. Only a few of these investigations, however, have been concerned with the existence of these factors in plant products. Carlson et al. (1949) and Menge et al. (1952) reported factors in yeast, and Cravens et al. (1951) factors in yeast and wheat bran that stimulate the growth of chicks. Bowland et al. (1948) found that alfalfa contained factors which increase the rate of growth of rats fed purified diets. Kohler and Graham (1951) observed that water extracts of leafy green vegetables stimulated the growth of chicks, and Scott (1951) noted the same effect in turkey poults. This growth-stimulating substance, however, was destroyed by drying and was consequently lacking in the dehydrated materials (Kohler and Graham, 1951).

This paper presents data which indicate that dehydrated alfalfa contains factors which stimulate the . . .

  • Received September 22, 1952.

[ شنبه 2 ارديبهشت 1391برچسب:, ] [ 10:53 ] [ علي رحيمي ]


چكيده:

اين بررسی به منظور بررسي تاثير سطوح مختلف مواد مغذي و مكمل ها و افزودني هاي جيره بر تقويت سيستم ايمني و تاثير آن بر پاسخ ايمني سلولي و ايمني همورال ماكيان انجام شده است.اين مطالعه برگرفته از تحقيقات و آزمايشات علمي معتبر صورت گرفته توسط متخصصين تغذيه طيور بر روي انواع مختلف طيور تجاري تغذيه شده با سطوح مختلف مواد مغذي مي باشد كه در طي اين بررسي با توجه به مكانيسم دفاعي سيستم ايمني طيور و ارتباط بين تغذيه و سيتم ايمني طيور و همچنين اهميت مواد مغذي در ايجاد كفايت ايمني و بروز پاسخ ايمني در حد مطلوب، ميتوان اثرات مثبت سطوح انرژي، ليپيدها، پروتئين و آمينو اسيدها، ويتامين هاي
A،E،C،D و ويتامين هاي ب كمپلكس(B2 ،B6 وB12 )، مواد معدني شامل سديم، كلر، روي، مس، آهن، سلنيوم، منگنز و كبالت و افزودني هاي بيولوژيكي مانند پروبيوتيك ها و همچنين بره موم را مشاهده نمود كه بر اين اساس تاثير مثبت مواد مغذي بر تقويت سيستم ايمني امري اثبات شده است.

واژه هاي كليدي: مواد مغذي، سيستم ايمني، طيور

مقدمه


با توجه به افزايش روزمره جعيت، نياز به منابع غذايي مسئله‌اي مهم است. از منابع غذايي مورد نياز انسان مي‌توان به گوشت سفيد اشاره كرد كه پرورش طيور جايگاه ويژه‌اي را در اين زمينه ايفا مي‌كند. در پرورش طيور پيشگيري از وقوع بيماري ها از طريق اجراي صحيح برنامه‌هاي امنيت زيستي است و اگر احتمالاً اشكالي در اجراي برنامه‌هاي امنيت زيستي پيش آيد و بيماري به وقوع بپيوندد، بايستي مطمئن بود كه طيور از نظر عملكرد سيستم ايمني در حد مطلوبي قرار دارند و قادر به دفاع از خود مي‌باشند. كارآيي سيستم ايمني در اين مرحله باعث كاهش تلفات و خسارت مي‌شود. راه هاي مختلفي براي بالا بردن كارآيي سيستم ايمني وجود دارد و تحقيقات زيادي هم در اين زمينه صورت گرفته است. علاوه بر انتخاب ژنتيكي، بعضي از عوامل غيرژنتيكي مانند غلظت مواد معدني جيره قادر است كه تظاهر ژن هاي مسئول پاسخ ايمني را از طريق ايجاد تغيير در ميزان بلوغ سيستم ايمني و همچنين ميزان آنتي بادي‌هاي توليد شده در برابر عفونت‌ها تغيير دهد. با توجه به اين كه درحال حاضر هدف از پرورش طيور تجاري رسيدن به بالاترين وزن نهايي و حدااكثر توليد تخم‌مرغ به ازاي هر واحد مصرف خوراك مي‌باشد، بين صفات توليدي و پاسخهاي سيستم ايمني و صفات مربوط به مقاومت به بيماري ها همبستگي منفي‌اي وجود دارد. به عنوان مثال اين همبستگي منفي بين توليد و ايمني باعث مي‌شود كه در سويه‌هاي پر توليد عملكرد و تكامل سيستم ايمني ضعيف‌تر باشد. شايد يكي از عوامل ايجاد‌كنندة همبستگي منفي بين صفات توليدي و پاسخ هاي ايمني در طيور، تأمين همة احتياجات فيزيولوژيكي از طريق مصرف اقلام خوراكي محدودي مانند مواد مغذي و ميزان دسترسي آنها باشد. فنوتيپ هايي با وزن نهايي حداكثر نسبت به سويه‌هايي با وزن‌نهايي پايين‌تر، پاسخ هاي ايمني ضعيف‌تري را در برابر آلودگي‌هاي ناشي از ا‌كولاي و تيتراسيون آنتي‌بادي سلول هاي ايمني از خود نشان مي‌دهند. بنابراين امروزه در آميخته‌هاي حاصل از سويه‌هاي تجاري احتمال بروز هر نوع اختلال در پاسخ هاي ايمني بيشتر از هر زماني احساس مي‌شود. علاوه بر انتخاب ژنتيكي، بعضي از عوامل غيرژنتيكي مانند غلظت مواد مغذي جيره، قادر اند كه تظاهر ژن هاي مسئول پاسخهاي ايمني را از طريق ايجاد تغيير در ميزان بلوغ سيستم ايمني و همچنين ميزان آنتي‌بادي توليد شده در برابر عفونت ها را تغيير دهد.

جيره‌نويسي در طيور عمدتاً براساس شاخص هاي توليدي مانند رشد، توليد تخم و بازدة مصرف خوراك انجام مي‌شود، فلذا غالباً از توجه به معيارهاي لازم براي پاسخ هاي سيستم ايمني چشم‌پوشي مي‌شود، چرا كه مواد مغذي همچنين بر روي تكامل سيستم ايمني و حجم آنتي‌بادي توليدي تأثيرگذار مي‌باشد. در طول فاز حاد سيستم ايمني، بيشترين احتياجات تغذيه‌اي سبب سنتز و آزاد شدن پروتئين فاز حاد (
APS) از كبد مي‌گردد. براي تأمين عملكرد مناسب لكوسيت‌ها، احتياجات انرژي و اسيد آمينه در اين مرحله بيش از احتياجات غذايي معمول مي‌باشد. اثر متقابل بين مواد مغذي متنوع و عدم توازن نسبت ها و سميت اين مواد مغذي منجر به اختلال در فيزيولوژي طبيعي جوجه و متعاقباً اختلال در عملكرد سيستم ايمني مي‌گردد.

با توجه به اين كه تغذيه نقش بسيار مهمي را در جهت حفاظت ميزبان عليه هجوم عوامل بيماري‌زا بر عهده دارد، كمبود در تغذية طيور مي‌تواند اثرات زيادي بر روي وظايف سيستم ايمني داشته باشد كه اين اثرات غالباً مضر مي‌باشند. همچنين قابل به ذكر است كه بيشتر تغييراتي را كه متخصصان تغذيه در جداول نيازهاي تغذيه‌اي طيور در سال هاي اخير منظور كرده‌اند مربوط به تأثير مواد مغذي در عملكرد سيستم ايمني طيور مي‌باشد.

سيستم ايمني طيور و انواع آن:

ايمني شامل دو نوع است:

1- ايمني غيراختصاصي

2- ايمني اختصاصي


ايمني غير اختصاصي:

اين نوع ايمني شامل مكانيسم‌هاي ارثي بوده كه باعث مقاومت در طيور مي‌شود ولي در بيشتر مواقع به لحاظ عدم برنامه‌هاي بهداشتي، اين قسمت مورد توجه قرار نگرفته و با استفاده از واكسن يا آنتي‌بيوتيك سلامت گله تأمين مي‌شود. برخي ازاين مكانيسم‌ها عبارتند از:

ژنتيك:


بعضي از پرندگان گيرنده‌هاي مربوط به عوامل بيماري‌زا را ندارند و بعضي پرندگان نيز به طور ژنتيكي به ويروس لكوز لنفوئيد مقاوم هستند.

ساختار آناتوميك:

بسياري از ارگانيسم‌هاي بيماري‌زا قادر به نفوذ به بدن از طريق پوست و غشاهاي مخاطي سالم نبوده و اصطلاحاً در ترشحات مخاطي ‌گير مي‌افتند، يا بعضي از بيماري‌هاي عفوني، كمبودهاي تغذيه‌اي و شرايط محيطي باعث آسيب‌پذيري پوشش‌هاي دفاعي بدن (پوست و مخاطات) شده وزمينه را براي ورود عوامل بيماري زا فراهم مي‌آورد.

جمعيت ميكروبي طبيعي:

پوست و روده‌ها به طور طبيعي حاوي جمعيت ميكروبي فراواني هستند كه مانع از برتري اجرام فرصت طلب، براي ايجاد بيماري مي‌شوند. استفادة نامعقول از آنتي‌بيوتيك‌ها و بهداشت ضعيف، تعادل جمعيت ميكروبي را بر هم خواهد زد.

مژه ‌هاي تنفسي:


بعضي از قسمت هاي سيستم تنفسي از مژه‌ها پوشيده شده كه مانع از ورود عوامل بيماري‌زا مي‌شوند. در صورتي كه هواي سالن از كيفيت خوبي برخوردار نباشد (گرد و غبار و آمونياك) مژه‌ها به تدريج كارايي خود را از دست مي‌دهند.

تغذيه‌، محيط (استرس، گرما، سرما)، سن (معمولاً جوان تر و مسن‌تر حساس‌ترند)، متابوليسم بدن و عوامل مكمل از عواملي هستند كه مكانيسم‌هاي ايمني‌زايي را تحت تأثير قرار مي‌دهند.

ايمني اختصاصي:

كه شامل دو قسمت:
1- ايمني هومورال 2- ايمني سلولي

ايمني هومورال:


ايمونوگلوبولين‌ها (آنتي‌بادي‌ها) و سلول هاي توليد كننده آن، اجزاي تشكيل دهندة سيستم ايمني همورال هستند كه هر آنتي‌بادي ضد ويروس فقط گيرنده ويروس خودش را دارد (آنتي‌بادي ضد ويروس نيوكاسل، براي ويروس لارنگوتراكئيت گيرنده ندارد).

طيور بعد از قرار گرفتن در برابر عوامل بيماري زا سه دسته آنتي‌بادي توليد خواهند كرد كه
IgM، IgG و IgA هستند. ايمنوگلوبولين G، يك آنتي بادي حفاظت كننده مهم در طيور بوده و توسط اكثر تستهاي سرولوژيك اندازه‌گيري مي‌شود و 5 روز بعد از مواجه شدن با عامل بيماريزا قابل رديابي بوده و طي 3 تا 5 هفته به اوج رسيده و متاقباً به تدريج كاهش مي‌يابد.

سلولهاي توليدكنندة آنتي‌بادي ها، لنفوسيت هاي
B ناميده مي‌شوند كه اين سلول ها در كبد، كيسة زرده و مغز استخوان توليد شده و به بورس فابريسيوس انتقال مي‌يابند. تخريب بورس فابريسيوس در سنين پايين در اثر ويروس گامبورو و مارك باعث مي‌شود تا پرنده نتواند در برابر بيماري ها مقاومت نموده و يا به واكسيناسيون پاسخ مؤثر بدهد. ميكروب هاي بيماري‌زا بعد از ورود به بدن توسط ماكروفاژها بلعيده مي‌شوند و سپس ماكروفاژ‌ها ميكروب ها را به لنفوستيهاي B عرضه مي‌دارند. اين سلول ها نيز 5 روز بعد از عرضه، آنتي بادي توليد مي‌كنند. اين وقفة زماني به خاطر آماده شدن و تكثير تعداد مورد نياز از سلولهاي B مي‌باشد. در صورتي كه پرنده براي بار دوم با هيمن بيماري مواجه شود، پاسخ سريع تر و آنتي‌بادي بيشتر توليد خواهد شد. اين روند اساس واكسيناسيون است. آنتي‌بادي ها قادر نيستند تا ويروس‌ها يا باكتري ها را به طور مستقيم از بين ببرند بلكه با اتصال به ميكروبهاي بيماري‌زا و مهار گيرنده‌هاي آن ها عمل مي‌كنند. اين كار مانع از اتصال ميكروب ها به گيرنده سلول هاي هدف مي‌شود. به عنوان مثال ويروس بيماري برونشيت عفوني كه گيرنده‌هاي آن توسط آنتي‌بادي ها اشغال شده، قادر به اتصال و نفوذ به سلول هاي پوششي ناي (سلول هدف) نخواهد بود. آنتي‌بادي هاي متصل شده همچنين باعث عدم تحرك ميكروارگانيسم شده و سپس راحت‌تر توسط ماكروفاژ‌ها تخريب مي‌شوند.

ايمني سلولي (لنفوسيت
T)

اين نوع ايمني شامل تمام سلول هايي است (به جز سلولهاي توليد‌كنندة آنتي‌بادي) كه ويژگي واكنش با آنتي‌ژن را دارند و داراي منشاء با لنفوسيت
B هستند ولي تمايز و تفكيك آن ها در تيموس صورت مي‌گيرد. لنفوسيت‌هاي T در مقايسه با لنفوسيت‌هاي B از تنوع بيشتري برخوردارند كه لنفوكين‌ها را توليد مي‌كنند و بعضي ديگر مستقيماً ميكروب‌هاي بيماري‌زا را تخريب كرده و بعضي ديگر پاسخ سلول هاي B، ماكروفاژ‌ها و بقية سلولهاي T را تقويت مي‌كنند. گروهي ديگر از سلولهاي T اثر مهاركنندگي دارند. سيستم ايمني سلولي زماني مورد توجه قرار گرفت كه مشاهده شد پرندگاني كه بورس آنها آسيب ديده هنوز قادر به مقاومت و غلبه در برابر بيماري ها مي‌باشند.

يك پرنده به دو طريق در برابر يك بيماري مقاومت مي‌نمايد كه عبارتند از:

1- توليد آنتي‌بادي متعاقب واكسيناسيون و يا مواجهه با بيماري كه اصطلاحاً ايمني فعال نام دارد. هر عاملي كه بر اجزاي همورال يا سلولي سيستم ايمني تأثير داشته باشد مي‌تواند ايمني فعال را دستخوش تغيير نمايد.

2- دريافت آنتي‌بادي از راه تخم‌مرغ يا ايمني غيرفعال كه پرنده در توليد اين آنتي بادي‌ها نقش نداشته و در اصل آنتي‌بادي‌هاي مادري هستندكه در زرده، آلبومين و ديگر مايعات تخم‌مرغ وجود دارد.

بنابراين به طور كلي عوامل سركوب يا تضعيف سيستم ايمني در طيور باعث افزايش حساسيت به انواع عفونت ها و بيماري‌ها مي‌شوند. انواع
استرس ‌ها با ايجاد اثرات منفي بر روي سيستم ايمني طيور موجب شدت گرفتن و پيچيده شدن روند بيماري‌زايي عوامل عفوني مي‌شوند. به طور كلي سيستم ايمني كارآمد در طيور كمك شاياني در پيشگيري از بيماري‌ها و ايجاد زمينة مناسب براي بروز حداكثر توان توليدي مي‌نمايد كه در اين بازه به نقش تغذية مختلف و عناصر معدني و ارتباط ميان كيفيت جيرة غذايي در قدرت سيستم ايمني طيور بستگي دارد.

مكانيسم دفاعي در طيور

محيط سالن در شرايط پرورش متراكم جوجه‌ها، همواره شامل طيف وسيعي از ميكروارگانيسم‌هايي مي‌باشد كه به طور مستمر با سيستم ايمني در حال رقابت هستند. بطور كلي عوامل بيماري‌زاي مهاجم از طريق آنتي‌بادي‌هاي مترشحه از نوتروفيل ها و يا حاصل از ميكروب هاي غيرفعال و ضعيف شده (واكسنها) سركوب شده و نهايتاً لاشة سلولي اين مهاجمين از طريق عمل بيگانه خواري حذف مي‌شوند. اين مكانيسم دفاعي براي كنترل پاتوژن هاي خارج سلولي مانند باكتري‌ها و همچنين در برابر عوامل بيماري‌زاي داخل سلولي مانند ويروس ها بازدهي كاملاً مؤثري را از خود نشان داده است. براي مقابله بر عليه عوامل بيماري‌زاي داخل سلول همانند ويروسها، اين مكانيسم ايمني بواسطة سلولهاي
CMI نقش كليدي را بر عهده دارد. در اين مكانيسم با توجه به اينكه امكان از بين بردن عوامل پاتوژن از طريق ترشح آنتي‌بادي وجود ندارد فلذا به كمك تزريق سيتوتوكسين لنفوسيت‌هاي نوع T، به داخل سلول آلوده، نتيجتاً تخريب سلول و از بين رفتن ويروسها امكان پذير مي‌گردد. سيستم ايمني در برابر ورود عوامل بيماري‌زا، تركيبات متنوعي را مانند پروتئين‌هاي فاز حاد، آنزيم‌هاي پروتئوليتيك و هيدروليتيك، راديكالهاي اكسيژن و مشتقات نيتروژن را براي از بين بردن پاتوژن هاي مهاجم يا سلولهاي آلوده توليد مي‌كند.

اجزاي اصلي سيستم ايمني لنفوسيت‌ها هستند كه نقش آن ها شناسايي آنتي‌ژن‌ها است و از اين راه‌ها پاسخ ايمني را بوجود مي‌آورند كه اين عمل توسط گيرنده‌هاي غشاء سلولي انجام مي‌گيرد و شامل دو نوع هستند: لنفوسيت‌هاي
B,T.

لنفوسيت هاي
T در پاسخ ايمني شركت مي‌كنند و باعث بوجودآمدن پلاسموسيت‌ها مي‌شوند و مسئول ايجاد آنتي‌بادي و ايمني هومورال هستند. اجزاي ديگر سيستم ايمني غدة تيموس است كه دو وظيفه مهم دارد:

1- ساختن لنفوسيت‌ها در قسمت قشري

2- ساختن مادة همورال توسط سلول هاي پوششي كه سبب تحريك لنفوسيت‌هاي محيطي مي‌شوند.

اجزاي ديگر سيستم ايمني طيور غدة بورس فابريسيوس مي‌باشد. برداشتن بورس فابريسيوس در دوران زندگي باعث نبودن آنتي‌كورها و عدم تشكيل مراكز زايشگر گره‌هاي لنفاوي (اين مراكز محل تجمع سلولهاي
B است كه از نظر ايمني واكنش نشان مي‌دهند و با تهاجم آنتي‌ژن‌ها اندازة آن ها تغيير مي‌كند) و پلاسموسيت‌ها مي‌شود ولي تعداد سلولهاي T در خون و يا بافت‌ها كاهش نمي‌يابند و سيستم ايمني سلولي سالم باقي مانده شمار زيادي از محققين بورس را به عنوان محل توليد ايمونوگلوبولين‌ها ذكر نموده‌اند. بورس ممكن است داراي نقش محافظتي در انتهاي دستگاه گوارش باشد زيرا آنتي ژن‌هايي كه وارد فضاي داخلي بورس مي‌شوند موجب تحريك قسمت مياني اپي‌تليال فوليكولي و ترشح پادتن مي‌گردند. (اپي تليال محل قرار گرفتن سلول هاي لنفوئيدي است كه خود اين ياخته‌هاي اپلي‌تليال جاي خود را به لنفوبلاستها و لنفوسيت‌ها مي‌دهند).

سيستم ايمني جوجه شامل بورس فابريسيوس، تيموس، مغز استخوان، طحال، غده هاردين، لوزه‌هاي سكومي و گره‌هاي لنفاوي اوليه مي‌باشد. مكانيسم‌ پاسخهاي ايمني فقط هنگامي فعال مي‌گردد كه بافتهاي ميزبان توسط يك آنتي‌ژن خارجي نظير عفونت ويروسي يا باكتريايي مورد تهاجم واقع شود. سرعت پاسخ ايمني در تعداد دفعات مواجه شدن با آنتي‌ژن بستگي داشته در حالي كه شدت پاسخ ايمني به كفايت ايمني جوجه ارتباط دارد. با اين حال كفايت ايمني خود را به موارد زير بستگي دارد:

1- تكامل سيستم ايمني

2- وجود عوامل تضعيف كنندة ايمني مثل انواع مايكوتوكسين‌ها از قبيل: آفلاتوكسين‌ها، اوكراتوكسين‌ها، فوزاريم
B1 و T2-toxin هستند كه بيشترين اثر سوء را در فعاليت سيستم ايمني طيور را دارند.

3- شدت عفونت

4- وضعيت تغذيه‌اي

5- عفونت هاي اضافه شده

6- عفونت هاي مختلط

7- ساير موارد

درشرايط تجاري در گله‌هايي كه در معرض عفونتهاي درمانگاهي يا تحت درمانگاهي ناشي از موارد ذيل مي‌باشند پاسخ ايمني كمتر از حد مطلوب به دفعات مشاهده مي‌گردد.

1- بيماري بورس عفوني

2- سندرم سوء جذب

3-عفونتهاي ناشي از رئوويروس‌ها

4- عفونتهاي ناشي از آدنوويروس‌ها

5- عفونت ناشي از ويروس رتيكولو اندو تليوز

6- مسموميت با سموم قارچي

7- كوكسيديوز

تحت شرايط ايجاد‌كنندة
استرس از قبيل گرما، سرماي شديد، تراكم زياد گله، غلظت زياد آمونياك و نوسانات شديد جوي نيز پاسخ ايمني كمتراز ميزان مطلوب مي‌باشد.

عفونتهاي مختلط رايج

تحت شرايط تجاري بروز عفونت هاي مختلط بيش از آنكه يك استثناء باشد معمولاً به عنوان يك قاعده مطرح است. در برخي از موارد عوامل
استرس ‌زا از طريق ممانعت نمودن از بروز پاسخ ايمني، قادربه مستعد نمودن جوجه نسبت به عفونت هستند. متداول‌ترين دلايل پذيرفته شده براي بروز پاسخ ايمني كمتراز حد مطلوب عبارتند از:

1- تخريب نسبي يا كامل سيستم ايمني

2- هضم ضعيف مواد مغذي

3- جذب ضعيف مواد مغذي

4- اجراي بيش از حد برنامه‌هاي واكسيناسيون

5- عفونت‌هاي مختلط يا اضافه شده

6- عدم كفايت ايمني

7- عفونتهاي مزمن

8- برخي تركيبات دارويي

بنابراين مي‌توان به اهميت مواد مغذي، وضعيت تغذيه و هضم جذب آنها در كفايت ايمني و بروز پاسخ ايمني در حد مطلوب پي‌برد.

[ سه شنبه 29 فروردين 1391برچسب:, ] [ 13:32 ] [ علي رحيمي ]

 

 
عملكرد سيستم ايمني طيور تحت تاثير سطوح برخی از مواد مغذي جيره قرار مي گيرد كه ممكن است مقدار مورد نياز آنها برای حداکثر ايمنی بالاتر از ميزان لازم براي حداکثر رشد باشد.
 
عملكرد سيستم ايمني طيور تحت تاثير سطوح برخی از مواد مغذي جيره قرار مي گيرد كه ممكن است مقدار مورد نياز آنها برای حداکثر ايمنی بالاتر از ميزان لازم براي حداکثر رشد باشد. اين مواد مغذي شامل انرژي و پروتئين جيره، اسيدهای آمينه گوگرددار،كولين و بتائين، اسيدهای آمينه بازي، روغن ها، ويتامين ها به ويژه ويتامين های A وE و نيز برخي مواد معدني از جمله روي و منگنز مي باشد. در اين مطالعه اثر سه مورد از موارد مذکور شامل روي- متيونين در سه سطح صفر،40 و60 ميلي گرم در کيلوگرم بتائين در سه سطح صفر، 6/0 و 2/1 كيلوگرم در تن ومحدوديت غذايی (آزمايش فاكتوريل 3*3*2 در 3 تكرار) بر عملكرد، ايمني همورال و کاهش عوارض ناشی از كوكسيديوز از جمله كاهش ضايعات در روده و کاهش اسمولاريتي محتويات آن مورد بررسي قرار گرفت. برای اعمال محدوديت غذايی، نيمي از جوجه¬ها در سن 11 تا 18 روزگي به صورت يك روز در ميان و نيم ديگر به صورت آزاد تغذيه شدند. روز شانزدهم دو جوجه از هر قفس با SRBC تزريق شدند و تيتر آنتي بادي عليه آن در 21 روزگي تعيين شد. کل گله در 28 روزگي با مخلوطي از دو گونه آيمريا ماکزيما و آسرولينا آلوده شدند. اسمولاريتي محتويات روده ها و مقدار IgA سرم و بافت روده (به روش ELISA) در روزهاي 21 و 42 تعيين شد. روي- متيونين در بهبود صفات عملكردي موفق نبود ولي بتائين و محدوديت غذايي باعث كاهش ضريب تبديل شدند. سطح 2/1 کيلوگرم درتن بتائين افزايش وزن روزانه را نيز بهبود داد. سطح 40 ميلي گرم در کيلوگرم روي- متيونين (05/0> P ) و محدوديت غذايي (01/0> P ) تيتر آنتي بادي عليه SRBC را افزايش دادند. تغييرات اسمولاريتي محتويات ايلئوم و سکوم مشابه بود و با سطح بالاي بتائين و محدوديت غذايي كاهش يافت. سطح IgA در سرم خون جوجه ها بعد از آلودگی به کوکسيديوز افزايش يافت. علاوه بر اين مقدار آن در سرم و بافت روده با افزايش سطح روی- متيونين و بتائين در جيره و همچنين با اعمال محدوديت غذايی افزايش يافت (01/0> P ). در مشاهدات هيستولوژيکی بافت روده، تاثير محدوديت غذايی بر افزايش سطح جذب، کاهش تخريب سلول های راس پرزی و کاهش ارتشاح بافتی معنی دار بود. روی- متيونين و بتائين نيز در افزايش لنفوسيت های داخل اپيتليومی و کاهش تخريب سلول های راس پرزی تاثير معنی داری داشتند (05/0> P ).
[ 28 فروردين 1391برچسب:, ] [ 22:27 ] [ علي رحيمي ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 63349
تعداد مطالب : 37
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content